فقط خدا تنهاست

جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 14:54 :: نويسنده : سوگل

جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 14:50 :: نويسنده : سوگل

جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 14:48 :: نويسنده : سوگل

جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 14:47 :: نويسنده : سوگل

جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 14:46 :: نويسنده : سوگل

جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 14:44 :: نويسنده : سوگل

54626337565928745477.gif

 

نتـــــــــرس . . .


 

اگـــــــر هم بخـــــواهم


 

از ایـــن دیــــــــوانـه تـر نمیــشوم!


 

گفـــــته بودم بی تـــو سخــــت میگــــــذرد بـی انـصـاف!


 

حـــــرفم را پس میگــیرم


بــی تــــــو انگـــــــار اصـلا نمـیگــــــذرد

یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:36 :: نويسنده : سوگل

حضرت محمد (ص) : حق فرزند بر پدرش سه چیز است :

 ۱- نام نیکو برای او انتخاب شود

 ۲- به او نوشتن بیاموزد

 ۳- هنگامی که بالغ شد او را همسر دهد. 

                                                                                               مکارم اخلاق صفحه ۲۲۰

یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:34 :: نويسنده : سوگل

0260.gif

هیچ دلی بی بهانه نمیگیرد!!!!
 
 
   24.gif  نمی دانم بهانه ها دلگیرند!!!!!!24.gif
 
 
24.gifیا دلها بهانه گیر!!!

یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:33 :: نويسنده : سوگل
24.gif24.gif24.gif24.gif24.gif24.gifتقدیم به صاحب الزمان 24.gif24.gif24.gif24.gif24.gif24.gif


سالار وقت آمدنت دیر شد، بیا

این دل در انتظار فرج پیر شد بیا


دیدم به خواب آمدی از جاده های دور

گفتا دلم که خواب تو تعبیر شد، بیا


این جمعه هم گذشت ولیکن نیامدی

آیات غربتم همه تفسیر شد بیا


افسرده ام بدون تو، باور نمی کنی؟

عشقم اسیر قسمت و تقدیر شد، بیا


گفتی که پاک کن دلت از هرچه غیر ماست

قلبم به احترام تو تطهیر شد، بیا


هر شب به یاد خال لبت گریه می کنم

عکست میان آیینه تصویر شد، بیا


در دفترم به یاد تو نرگس کشیده ام

نرگس هم از فراق تو دلگیر شد بیا


جانم فدای خال لبت نازنین نگار

«ساقی»ز زندگی به خدا سیر شد بیا



التماس دعا 
یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:32 :: نويسنده : سوگل
افسران - سه چیز.....
یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:30 :: نويسنده : سوگل
یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:29 :: نويسنده : سوگل

افسران - بسم الله...

با هیچ کس جزء مرتضی کاری نداریم
ما جزء امیرالمومنین یاری نداریم
ما شیعیان حیدر کرار هستیم
عزت گرفتیم از علی خواری نداریم
کوری وهابی ، علی را دوست داریم
شیریم و بهر موش آزاری نداریم
اما اگر دشمن به قصد جنگ آید
الگو به جزء خط علمداری نداریم
ما با ولایت تا شهادت عهد بستیم
ما با کسی جزء رهبری کاری نداریم
سیدعلی فرمان دهد جان می سپاریم
ما ایده ای جزء مشی عماری نداریم
ما تا ظهور یار، یار انقلابیم
در کاخ های فتنه دیواری نداریم

یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:28 :: نويسنده : سوگل

افسران - بوی  "عشــــــــــ ــــــــــــ ــــق " ....

وقتے دو قلـــب برای هم میتپند..


هیچ فاصلـــ ــہ اے دور نیسـت،


هیچ زمانے زیــــاد نیسـت،


و هیچ عشــــــق دیگرے نمے تواند آن دو را از هم دور کند !


مهـم تریـن برهان عشـــــق اعتمــــــــــــــ ــــــــــــاد اسـت........

یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:25 :: نويسنده : سوگل

یک شنبه 4 اسفند 1392برچسب:, :: 16:17 :: نويسنده : سوگل

افسران - حضرت عزرائیل چگونه مرگ انسان را خبر میدهد؟

یک داستانی هست که دقیقش را خیلی یادم نیست.

 

مثل اینکه یک کسی زمانی حضرت

عزرائیل را زیارت کرده بود و سلام علیک کرده بود

و گفته بود آقا می‌شود یک خواهشی

کنم. گفته بودند بفرمایید. گفته بود قبل از اینکه بیایی

من را خبر کن. گذشت و ایشان تشریف آورد.

گفت قرار بود خبر کنی. گفت من ده جور

 

و ده بار بیست بار پنجاه بار خبرت کردم.

دندان‌هایت نریخت؟ دندان‌های جوان را نگاه کنید.

برق می‌زند. همه‌اش سالم است.

اما یک کم که سن بگذرد دندان‌ها کم‌کم سیاه می‌شود

و می‌ریزد و باید پُرَش کنند. موهایت

چه بود؟ موهایت از رنگ مشکی برق می‌زد.

در سن جوانی پوست و موی آدم برق می‌زند.

کم کم سفید شد. ریخت. این هم دوتا نشانه.

مثلا عصا دستت گرفتی. دیسک گرفتی.

آرتروز پا گرفتی. آرتروز گردن گرفتی. همینطور گفت و گفت.

عجب. همه اینها نشانه بود.

نشانه این بود که من می‌خواهم بیایم.

#آیت-الله-جاودان

جمعه 2 اسفند 1392برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : سوگل

افسران - تنفس جان...

قلب انسان همانند آهن زنگ می زند


سوال شد : درمان آن چیست ؟


فرمود : قــرآن بـخـوانـیـد !

جمعه 2 اسفند 1392برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : سوگل

روزی روزگاری شیطان به فکر سفر افتاد. با خود عهد کرد
 
تازمانی که  انسانی نیابم که بتواند مرا به حیرت وا دارد،
 
از این سفر بر نگردم.
 
نیم دو جین روح را در خورجین ریخت. نان جویی بر داشت و به راه افتاد.
 
 رفت و رفت و رفت. هزاران فرسنگ راه رفت تا اینکه تردید
 
در دلش جوانه بست که شاید تصمیم غلطی گرفته باشد.
 
در هیچ کدام از جاده های دنیا به هیچ بنده ای که توجه او را جلب کند
 
و یا حتی کنجکاوی او را بر انگیزد، بر نخورد.04.gif
 
دیگر داشت خسته می شد. تصمیم گرفت به مکان مقدسی سر بزند؛
 
ولی حتی آنجا هم، که همیشه مبارزه ای ریشه دار از زمانهای دور،
 
علیه او جریان داشت، هیچ چیز نتوانست حیرت زده اش کند. دلسرد
 
و نا امید و افسرده در سایه درختی ایستاده بود که رهگذری گرما زده
 
با  کیفی بر دوش کنار او ایستاد. کمی که استراحت کرد خواست
 
به  رفتنش ادامه دهد. مرد قبل از اینکه به راه خود ادامه دهد، به او گفت:
 
"تو شیطان هستی!"
 
ابلیس حیرت زده پرسید:"از کجا فهمیدی؟!"
 
" از روی تجربه ام گفتم. ببین من فروشنده دوره گردم.
 
خیلی سفر می کنم و مردم را خوب می شناسم .
 
در نتیجه در همین چند لحظه ای که اینجا هستیم، تو را شنا ختم. چون:
 
مثل کنه به من نچسبیدی، پس مزاحم یا گدا نیستی !
 
از آب و هوا شکایت نکردی، پس احمق نیستی !
 
به من حمله نکردی، پس راهزن نیستی !
 
به من حتی سلام نکردی، پس شخص محترمی نیستی !
 
از من نپرسیدی داخل کیفم چه دارم، پس فضول هم نیستی !
 
حالا که نه مزاحمی، نه احمق، نه راهزن، نه محترم،
 
نه فضول پس آدمیزاد نیستی ! هیچ کس نیستی ! پس خود شیطانی !"
 
شیطان با شنیدن این حرفها کلاه ازسر برداشت و کله اش را خاراند.
 
مرد با دست به پاها یش زد و گفت:"خوبه! تازه، شاخ هم که داری.28.gif32.gif

جمعه 2 اسفند 1392برچسب:, :: 19:34 :: نويسنده : سوگل

افسران - کشتی نساز ای نوح،طوفان نخواهد آمد.....

کشتی نساز ای نوح،طوفان نخواهد آمد

برشوره زار دلـــــــها باران نخواهد آمد

شایدبخندی امـــــــــــــــا،جایی که سفره خالیست ایمان نخواهد آمد

رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن

آن مــــــــــــــــــــــــ ـرد تا نیاید باران نخواهد آمد

جمعه 2 اسفند 1392برچسب:, :: 19:30 :: نويسنده : سوگل

1_151426003.jpg

زمونه دست منو به دست آقام برسون  

    جمال یوسف زهرا رو به چشمام برسون


زمونه قلب من و بیشتر از این تنها نذار  

برو ای باد صبا از گل روش خبر بیار


عمرمن، تو رو قسم، به لحظه هایی که می رن 

  التماست می کنم نذاره ندیده بمیرن


ضربان قلب من به احترامش بزنید     

سند زندگیمو یه جا به نامش بزنید


جمعه ها دستاتونو به دست همدیگه بدید 

  شیش روز اول هفته همتون جمعه بشید


ساعتا دقیقه شید، دقیقه ها یه ثانیه       

تو همون لحظه بیاد اونی که اسمش باقیه


جوونا پیر میشن و پیرا ندیده می میرن   

وقتی که ثانیه ها به چشم مهدی اسیرن

جمعه 2 اسفند 1392برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : سوگل

1_emamzaman7.jpg

 

دانشگاه انتظار بعد از 1300 سال همچنان دانشجو می پذیرد ,

 

متاسفانه این دانشگاه


 

هنوز 313 فارغ التحصیل هم نداشته است

 

, این دانشگاه در تمام شبانه روز از شما آزمون


به عمل می آورد . مدارک لازم برای ثبت نام :


1. نماز اول وقت


 

2 . ولایت مداری


 

3 . دائم الوضو بودن(پاک بودن)


 

4 . دلی پر از ثواب و قلبی آکنده ازیاد خدا داشتن


5.روزه گرفتن


6.اطاعت از دستورات الهی


 

به امید قبولی همه ی ما در این دانشگاه


 

التماس دعا

 


«اللهم عجل لولیک الفرج»


142.gif

جمعه 2 اسفند 1392برچسب:, :: 19:24 :: نويسنده : سوگل

1374116318.gif


مهدی جان(عج)...

دستم راگرفته ای وبه گناهم نگاه نکرده ای...

خیلی روسیاهم،اماشماحتی مرارسوانکرده ای...

گنهکارم میدانم!

درحقِ شمابدکرده ام میدانم...!

افسارِنفسم راداده ام به دست شیطان،میدانم!

ولی آقایِ مهربانیها،هنوز،تَهِ قلبم نور امیدی روشن است...!!!!

اگرخریدارِ من وقلبِ سیاهم نبودیدکه مرابه مجالسِ عزایِ حسین(ع) راه نمیدادید!

میدانم که بهانه ی بارانِ چشمم ودلیل بخشش گناهم فقط ذکریاحسین است وبس.

اربابم...

گناهمان از حُر که بدترنبود؟

ماهم مثل ایشان درزندگی، زمین خورده ایم!

پس بمانند جَدَت حسین(ع) دستمان رابگیر...

ماکه جزشماکسی رانداریم؟!

تورابه رقیه(س)قسم،هرجاآسمانِ دلتان ابری شدشیعیان را دعاکنید...

imam_mahdi_wwwshiapicsir_20090824_146523

میدانم این روزهاقلبتان آتَش گرفته است وزانویِ غم دربغل،دارید...!

واقعاکه دردناک است...!

مگربی حرمتی به ناموس علی(ع)کم چیزیست...؟!؟

برایِ عمه زینب(س)ناراحت نشو...

غصه نخورآقاجان...

شیعه هنوزغیرت دارد،ماکه نمرده ایم...؟!

نمیدانم وهابیون باخودچه فکری کرده اند؟!

پرچم عباس رابرگنبدت نصب کرده ایم که بدانند:

"حواسِ علمدارِکربلاهنوز که هنوز است،به حرم خواهرش هست!عموی ما ناموس پرست است..."

مگرمیگذارددست کثیفشان به ضریح خانم برسد...؟!

کورخوانده اند....!

جمعه 2 اسفند 1392برچسب:, :: 18:44 :: نويسنده : سوگل

درباره وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم می خواهم بالحظه های پرامید, زیستنم راهویت بدهم وازروزمرگی های غفلت آوررهاشوم. می خواهم ازکشتزارعمرم طلادروکنم, پس به تابلوی زندگیم رنگ شاداب صاحب الزمان میزنم. برای همین خواستم عهدنامه ای باشماداشته باشم وبه شماقول می دهم محض خاطرت به آن وفاداربمانم تابدانی برای همیشه به یادت هستم. برای همیشه به یادت هستم. شیعیان خواب بس است برخیزید هجرارباب بس است برخیزید یادمان رفته که مهدی هم هست یادمان رفته که اومنتظراست یادمان رفته که اوپشت دراست
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فقط خدا تنهاست و آدرس sogolfx.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان