فقط خدا تنهاست
گاهی نمی دانم سفره دلم را با چه کسی باز کنم که فقط حرف هایم را بزنم و او هم سری تکان دهد. میدانم انتظار به ظاهر کمیست اما این روزها به خودت هم نمی توانی اعتماد کنی چه برسد به دیگران... به هر کس اعتماد کردم به جای مرحم نمک ریخت روی زخم هایم دستانم را در جیبم کردمو کاغذی که درآن آدرس آشنا نوشته شده بودرا یافتم. وقتی به آنجا رسیدم چیزی حالم را عوض کرد روی زنگش نوشته شده بود مهدی(عج) خودم را با عنوان مزاحم همیشگی معرفی کردم اما...هنوز هم در انتظار گشودن در هستم... نظرات شما عزیزان: جمعه 25 ارديبهشت 1394برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : سوگل
درباره وبلاگ بسم الله الرحمن الرحیم می خواهم بالحظه های پرامید, زیستنم راهویت بدهم وازروزمرگی های غفلت آوررهاشوم. می خواهم ازکشتزارعمرم طلادروکنم, پس به تابلوی زندگیم رنگ شاداب صاحب الزمان میزنم. برای همین خواستم عهدنامه ای باشماداشته باشم وبه شماقول می دهم محض خاطرت به آن وفاداربمانم تابدانی برای همیشه به یادت هستم. برای همیشه به یادت هستم. شیعیان خواب بس است برخیزید هجرارباب بس است برخیزید یادمان رفته که مهدی هم هست یادمان رفته که اومنتظراست یادمان رفته که اوپشت دراست آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|