فقط خدا تنهاست
و مشتاقانه ما را می طلبد ولی ما در شبانه روز ؛حتی دقایقی را هم به ویا به دیدار کسی می رویم سعی میکنیم زیبا و آراسته جلوه نماییم؛ اما به اینکه آقا ؛چگونه ما را بپسندد و چگونه ما را دوست داشته باشد؛ توجهی نکرده ایم و همیشه در محضرشان آلوده و زشت حضور یافتیم... ما هنوز ایشان را به عنوان یک عضو خانواده خود نپذیرفته ایم ، چرا که یک فرزند ، به پدر خود افتخار می کند و جایش را در شادی ها خالی میکند و هیچ گاه با گستاخی و بی حیایی در مقابل پدر نمی ایستد.... و اقوام را می خوریم وبرای برطرف کردن همه این غم ها از مشکلات و اضطرارشان از گریه ها و ناله هایشان که از گناهان ما سر که او نیز برای بر آورده شدن حاجات ما دعا کند چرا که ظهورشان برای ما به عنوان حاجت ضروری محسوب نمی شود. جوانی و عمرمان را به غیر از ایشان صرف کرده ایم در حالی که رئیس مکتب اگر او را درک می کردم تمام ایام زندگی را خود به او خدمت می کردم.... از ایشان سخن بگوییم چرا که به ما می اما هیچ گاه رضایت ایشان را در دستور جلسات و امام حسین علیه السلام برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند و به ولی به توصیه هایشان توجهی نمی کنیم... هرگز آغوش گرم و شیرینشان را بر روی ما نمی بندند... نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:, :: 10:4 :: نويسنده : سوگل
درباره وبلاگ ![]() بسم الله الرحمن الرحیم می خواهم بالحظه های پرامید, زیستنم راهویت بدهم وازروزمرگی های غفلت آوررهاشوم. می خواهم ازکشتزارعمرم طلادروکنم, پس به تابلوی زندگیم رنگ شاداب صاحب الزمان میزنم. برای همین خواستم عهدنامه ای باشماداشته باشم وبه شماقول می دهم محض خاطرت به آن وفاداربمانم تابدانی برای همیشه به یادت هستم. برای همیشه به یادت هستم. شیعیان خواب بس است برخیزید هجرارباب بس است برخیزید یادمان رفته که مهدی هم هست یادمان رفته که اومنتظراست یادمان رفته که اوپشت دراست آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |