فقط خدا تنهاست
تنهایادگاری ام ازبهشت... من سنگ شدم وسدودیوار. دیگرنورازمن نمی گذرد،دیگرآب ازمن عبورنمی کند روح من درمن روان نیست وجان جریان ندارد حالاتنهایادگاری ام ازبهشت ولطافتش چندقطره اشک است که گوشه دلم پنهانش کرده ام گریه نمی کنم تاتمام نشود می ترسم بعدازآن چشم هایم سنگ ریزه ببارد. یالطیف این رسم دنیاست که اشک سنگ ریزه شودوروح سنگ وصخره؟ این رسم دنیاست که شیشه هابشکند وودل های نازک شرحه شرحه شود؟ وقتی تیره ایم،وقتی سراپاکدریم به چشم می آییم ودیده می شویم امالطافت که ازحدبگذرد،ناپدیدمی شود. نظرات شما عزیزان: پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:, :: 9:39 :: نويسنده : سوگل
درباره وبلاگ بسم الله الرحمن الرحیم می خواهم بالحظه های پرامید, زیستنم راهویت بدهم وازروزمرگی های غفلت آوررهاشوم. می خواهم ازکشتزارعمرم طلادروکنم, پس به تابلوی زندگیم رنگ شاداب صاحب الزمان میزنم. برای همین خواستم عهدنامه ای باشماداشته باشم وبه شماقول می دهم محض خاطرت به آن وفاداربمانم تابدانی برای همیشه به یادت هستم. برای همیشه به یادت هستم. شیعیان خواب بس است برخیزید هجرارباب بس است برخیزید یادمان رفته که مهدی هم هست یادمان رفته که اومنتظراست یادمان رفته که اوپشت دراست آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|